۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸

گرم تر بتاب !؟




بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست.عشق کدامست.غم کجاست
بگذار تا بگویمت

این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ......بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرم تر بتاب
گرم تر بتاب
گرم تر بتاب


"فریدون مشیری"