ادبیات فارسی، سرشار از "بهارانه"هاست. از فرخی و منوچهری و نظامی تا فروغ و نادرپور و سهراب همه ستاینده بهارند و چشم انتظار فرا رسیدن آن. تنها نه از آن روی که زیبا و رنگین و شادی زاست، از این روی نیز که " دگرگونساز" است. نو ساز است. کهنهها را میروبد. رکود و سکون را برمیچیند و همه چیز را به جنبش و حرکت در میآورد. از همین جاست که بهار به عنوان فرا گیرترین "نماد" در شعر معاصر ایران به کار گرفته میشود.
یک جهان ترانهام شکسته در گلو
شعر بی جوانهام نشسته روبرو
پشت این دریچههای بسته میزنم هوار
ای بهار، ای بهار، ای بهار